چگونه درس بخوانیم

روش مطالعه با تکنیک های طلایی!

روش مطالعه
سلام به همه گاماس بیستی های عزیز! حالتون چطوره بچه ها؟ امیدوارم که سالم و تندرست باشین. خب خب موضوع مورد بحث امروزمون روش مطالعه است. میخوام دو تا روش مطالعه معرفی کنم و همچنین اینکه اول میخوام فایده روش مطالعه رو بگم.
شاید واسه شما هم پیش اومده باشه یا دوستاتون همچین الفاظی رو به کار برده باشن میگن آقا من کل دیروز رو نشستم خوندم، زمانی که معلم اومد ازم پرسید، زمانی که آزمون اومد جلوم، زمانی که به قولی امتحان آوردن جلوم که این امتحانا رو حل کنم، هیچی بلد نبودم! انگار علناً تمام چیزایی که خوندم بر باد فنا رفته بود. یکی از مشکلاتی که این بچه‌ها دارن و حتی یه نگاهی هم بهش نمیندازن همین روش مطالعه هست.
ما از ابتدایی تا الان ریاضی یاد گرفتیم علوم یاد گرفتیم عربی یاد گرفتیم فلان یاد گرفتیم بهمان یاد گرفتیم ولی یکی نیومد روش مطالعه درست حسابی به ما یاد بده! از همون اول معلم سوال میداد حفظ میکردیم میرفتیم پای تخته جواب میدادیم. یا توی امتحان پیاده میکردیم. ولی تو این چند سال اخیر شماهایی که نهایی دارین متوجه این داستان میشین، اینکه نهایی ها انگار کلاس کاریش فرق کرده خیلی مفهومی‌تر شده و کنکور هم همینطوریه خیلی مفهومی‌تر شده. الان هم دیگه با اون روش مطالعه‌ای که ما توی هفتم نمره می‌گرفتیم توی ششم نمره می‌گرفتیم نمیتونیم اینجا پیادش کنیم. این دو تا روش مطالعه ای که می‌خوام بگم اسماشون هست روش مطالعه PQ4R و روش آموزش متقابل که اساساً از خود من نیست. صرفا من واسطه ای هستم از اون روانشناس تربیتی به گوش به شما.

مراحل روش مطالعه

قبل از اینکه روش مطالعه را با هم صحبت کنیم چند تا نکته باید بگم که این روش مطالعات باید توی این بستر ارائه بشه:

  1. باید زمانی که می‌خوایم کاری رو انجام بدیم قبلش تعیین هدف کنیم. مغز ما اینطوریه زمانی که هدفی براش تعیین نشه سردرگمه گیج میزنه نمیدونه داره چیکار میکنه. و زمانی که سردرگم باشه وقت هدر میره کیفیت میاد پایین تمرکز اصلا رو زمین نیست و کلا درحال فکر کردنه. اگه خواستید یک پارت مطالعاتی رو بخونید قبلش تعیین هدف کنید اینکه به عنوان مثال این پارت از فلان ساعت تا فلان ساعت باشه فلان درس رو تموم کنم و فلان مقدار تست بزنم. زمانی که این هدف رو به خودتون و مغزتون میدین دیگه مغزتون جای اهمال کاری نداره و سعی می‌کنه تمام چیزی که داره رو به اجرا بذاره. ولی اگر همینطوری کتاب رو بردارین بخواین بخونین اساساً مغز سردرگم میشه بیخیال میشه بی حوصله میشه تمرکزش خیلی پایینه و اساساً اون بازدهی مناسب رو نداره.
  2. حالا موضوع بعدی انگیزه و علاقه هست دقت کردید ما چیزهایی رو که علاقه داریم چقدر سریع تر یادشون می‌گیریم. پس سعی کنین حتما این علاقه رو تاحدودی بین خودتون و درس برقرار کنید. توی اون درس هایی که آنچنان که باید، علاقه نیست برای خود منم خیلی تفاوت رخ داده، پس از خودتون بپرسین چرا من باید این درس رو بخونم؟ شاید جواب بدین چون باید برم دانشگاه. حالا چرا باید برم دانشگاه؟ و… همین دو سه تا سوال رو از خودتون بپرسین اونجاست که می‌فهمین این شمایین که نیاز دارین به این درس. از طرف دیگه یادتون باشه یادگیری چند مرحله‌ایه یعنی چی؟ یعنی ورود اطلاعات از حافظه کوتاه مدته و عامل اصلی و شاه راهی که این اطلاعات را از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت میبره تکرار و تمرینه. بچها فراموشی طبیعت ذهنه ما اصلاً ذهن و مغزی نداریم که فراموش کار نباشه. انیشتین هم بخواد بیاد این مطلب رو بخونه فرداش خیلی هاش یادش میره. انیشتین که دیگه به قولی سرآمد هوش و آیکیو هست. پس طبیعتا هر کدوم از ماها هم این مطلبی که الان جلو رومون هست رو بخونیم فردا تا حدودیش یادمون میره طبق نظر آقای پینگ هوست و این تکرار و تمرین توی فواصل زمانی متعدد هست که مطالب رو میبره توی حافظه بلند مدت ما.

موضوع اولی که می‌خوام بهتون بگم اینه که کار ذهنی محتاج آمادگی قبلیه. آمادگی قبلی یعنی چی؟

یعنی یک برداشت کلی از این مبحثی که میخوای بخونی داشته باشی. خب به عنوان مثال الان موضوعی که جلوی منه مبحث اسپسیفایرها و ساب تایپ‌ها توی روانشناسیه. خب حدوداً این مبحث به قولی ممکنه چهار خط باشه یا مثلا برای بچه های انسانی ممکنه مبحث سنخیت بین علت و معلول رو بخوان بخونن. یا مثلاً بچه‌های تجربی ممکنه یکی از مسائل زیست جانوری رو قرار باشه توی این پارتشون بخونن. اگه یک گفتار رو قراره بخونی این مبحث رو اول یک بار روخوانی کن. مثل یک داستان رمان سریع اون مبحث رو بخون و اصلا سعی نکن یادش بگیری فقط بخون و بفهم چی میگه.
به خودت نه گیر بده نه وسواس داشته فقط بخون چی میگه، تو روزنامه رو می‌خونی بعدش از خودت می‌خوای از حفظ توضیحش بدی، نه! فقط می‌خونی و میفهمی. بااین حال اگه دقت کنی با همین قصدی که روزنامه یا رمان رو می‌خونی فرداش می‌تونی خیلی هاش رو به دوستت توضیح بدی چرا؟ چون توی همون بار اول هی فرو نکردی تو مغزت که تورو خدا یادش بگیر. درواقع اول باید یه درک نسبی ازش داشته باشی. پس چی شد بار اول روخونی کن مثل داستان رمان پیام و صرفاً هدف از این کار اینه که بفهمی چی میخواد بهت بگه.

مرحله دوم اینه که دوباره برگرد از اول این مبحث رو شروع کن به خوندن. اینجا دیگه هدف فهمیدن و یاد گرفتن هست.

نگرشی که باید پشت این فهمیدن و یاد گرفتن باشه اینه که بتونی جواب پس بدی. جوری بخونی که اگر ازت سوال پرسیدن بتونی توضیح بدی. مثلا فکر کنی پنج تا دانش آموز جلوتن و این سوال رو ازت پرسیدن و اگر جواب ندی آبروت میره. زمانی که همچین نگرشی پشت درس خوندن میاد یه خورده اون اضطرابه بیشتر میشه یه خورده اون استرسه بیشتر میشه. درواقع اون استرس یه خورده به نورون‌های خاکستری مغز یه تکونی میده و به خودش میگه جمع کن خودتو. قراره الان جواب بدی جواب ندی آبروت میره. اونجاست که یه خورده مطالعه با کیفیت تر میشه بخاطر همین نگرش. پس بار دوم باید به هدف این بخونی که بتونی واسه دانش آموزای فرضی که الان جلو روتن توضیحشون بدی و اینکه تو این مرحله می‌تونی زیر کلمات مهم اون مبحث هم خط بکشی و وقتی تونستی یه پاراگراف رو برای دانش آموزهای فرضی توضیح بدی اونوقت اجازه ورود به پاراگراف بعدی رو داری و هدف از اینکار اینه که قشنگ مطالب توی ذهن طبقه بندی بشن.

بچه‌ها یکی از مشکلاتی که اغلب ماها داریم حافظه نیست بازیابی اون مطلب هست.

برای مثال پیش میاد که دانش اموز کلی نشسته درس رو خونده ولی نمیتونه رو برگه بیاره اونجاست که درواقع مشکل از بازیابیش هست. بازیابی به دو صورت انجام میشه یکی حین مطالعه و یکی هم بعد از مطالعه.

حین مطالعه چطوره؟ اینکه مطالب رو به زبون بیاری و برای دانش‌آموزهای فرضی توضیح بدی حاشیه نویسی کنی مثلا همین یه پاراگرافی که خوندی کلمات مهمش رو بنویسی و بعد از اینکه این کارهارو کردی اجازه ورود به مبحث بعدی رو داری. دوباره مبحث بعدی هم همینطور‌ و سعی کن دائم خودت رو به چالش بکشی. مغز ما جایی که خنثی باشه و هیجان نداشته باشه نمی‌مونه. درواقع زمانی که کتاب رو می‌ذاری جلوت و همینجوری بهش نگاه می‌کنی هیچ فرقی با نخوندن نداره چون فکرت درگیر چیزهای دیگه هست. دقت کردی موقع بازی کردن و فیلم دیدن وقتی هیجانش بالا باشه تمام هوش و حواست اونجاست چرا؟ چون اساس توجه و تمرکز ذهن و مغز ما هیجانه جایی که هیجان داشته باشه میمونه پس درواقع درس خوندنت رو با چالش همراه کن. چالش یعنی چی؟ یعنی بازیابی کنی خودت رو درگیر کنی از خودت بپرسی واسه دانش‌آموزای فرضی توضیح بدی یه کاری کنی که یه هیجانی وارد بشه به این درس و اینجوری هم مطالب قشنگ‌تر وارد حافظت میشه و هم خودت شاید بیشتر از جایی که هستی لذت ببری.

در آخر اگر میخوای جزئیات یه موضوعی رو یاد بگیری الان بچه های تجربی خود زیستشون خیلی شبیه به همه، بچه‌های انسانی فلسفشون شبیه همه، طرف هر چقدر هم کتاب رو حفظ باشه باز هم توی تست‌ها گیر می‌کنه اگر می‌خوای مطلبی رو باجزئیات با یکبار خوندن و دفعه اول نمیشه. باید توی فواصل زمانی متعددی مرورشون کنی. و خیلی خیلی مهمه که از ابعاد و زوایای متفاوت به درس نگاه می‌کنی و اینجوریه که تو جزئی تر یاد می‌گیری، اینجوریه که اگر یاد بگیری توی نهایی کنکور ازمون ها از پس سوالات برمیای و جزئی خوندن توی دفعه اول خوندن بدست نمیاد. پس با بار اول سعی نکن همه چیز رو با جزئیات یاد بگیری چون نمیشه و این مرور توی فواصل زمانی متعدد هست که کمکت میکنه و اینجاست که اسم برنامه اصولی برنامه‌ای که پشتش دیدگاه یادگیری باشه برجسته میشه پس حتما حتما باید توی فواصل زمانی متعدد اون درسه مرور بشه و وقتی هم که همون بار اول میخونیش با روش مطالعه درست خونده بشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *