مصاحبه

مصاحبه با محمدحسام موسوی رتبه ۲۵۷ منطقه۲ کنکور تجربی ۱۴۰۳

مصاحبه با محمدحسام موسوی

سلام به همه گاماس ۲۰ی های عزیز امیدوارم حال همگیتون عالی باشه! خب امروز اومدیم با یه مصاحبه دیگه با رتبه برترهامون آقای محمدحسام موسوی رتبه ۲۵۷ منطقه۲ کنکور تجربی ۱۴۰۳ که قهرمان تاب آور کنکور امسال با وجود شرایط سخت و بیماریشون بودن و حتی بیماری هم نتونست جلوی رسیدن به آرزوهاشون رو بگیره!

خب حالا بریم که مصاحبه با ایشون رو شروع کنیم: اول از همه خودم راجب حسام جان بگم که دیابت نوبت ۱ داره و تمام علائم دیابت نوع۱ رو اگه نگاه کنین میبینین که همش باعث میشه اون نتیجه ای که میخواین رو نتونین حداقل توی کنکور بگیرین از ضعف و بی حالی بگیر تا اینکه دیدت تار بشه گرسنگی خیلی بکشی و همه این هارو داره ولی حسام تونست یه نتیجه خیلی خوب و خفن بگیره.

+حسام چجوری تونستی با وجود بیماری یه ساعت مطالعه خیلی خوب داشته باشی و یه نتیجه خفن بگیری؟

ببینید درسته دیابت هم یه بیماری هست که خیلی علائم داره و تقریبا روی همه چیز هم تاثیر داره ولی خب میشه کنترلش کرد. برای من اینجوری بود که خانواده خیلی کمکم کردن مثلا غذایی با حجم زیاد درست نمیکردن یا کربوهیدرات زیاد که قندم رو زیاد بالا ببره یا مثلا من کتابخونه میرفتم چندسری پیش میومد که قندم خیلی بالا بود و نیاز یه انسولین داشتم و انسولین میاوردن یا من دکتر میخواستم برم خیلی وقتا آخرش میذاشتم تایمش رو که به درس خوندنم لطمه ای نزنه و درسم رو خونده باشم و بعد برم دکتر که خب بازم خانواده خیلی کمکم میکردن. و یه چیز دیگه هم هست اینکه شما عادت میکنین بعداز ۲ ۳ هفته ۱ ماه درس خوندن دیگه باهاش کنار میاین و درستون رو میخونین و این خیلی مهمه که وقتی آدم شرایط تغییر دادن چیزی رو نداره خیلی خوب بتونه باهاش تطابق پیدا کنه و به پذیرش برسه و در البته درکنارش خانواده هم خیلی موثر و کمک کننده هستن. و خانواده همن همراهم این مسیر رو پا به پا اومدن و ایم نتیجه که من گرفتم فقط متعلق به من نیست و درواقع هم متعلق به منه و هم متعلق به خانواده عزیزم.

+ساعت مطالعت به چه صورت بود؟ از چند ساعت شروع کردی و به چند ساعت رسیدی؟

من تابستون سال کنکور ۷ ۸ ساعت درس میخوندم متغییر بود. توی پاییز روزهایی گه مدرسه میرفتم ۵ ۶ ساعت و روزهای تعطیل هم ۸ حداکثر ۱۰ ساعت ولی از زمستون سرم به سنگ خورد و تا کنکور اردیبهشت ۱۲ ساعت میخوندم. بعدش وارد نهایی ها شدیم یکم ساعت مطالعم اومد پایین تر ولی دوباره برگشت بالا و توی امتحان نهایی ها خیلی درس نخوندم بیشتر مرور میکردم و کنکور تیر رو کنکور اصلیم حساب نمیکردم.

خب اونجا که سرت به سنگ خورد ترازت چند شده بود؟

اون موقع تدازم هی داشت میرفت پایین تر و انگار یه روند بود، من از پاییز هی ترازم پایین تر میومد و از ۷۰۰۰ اومد پایین و رسید به ۶۰۰۰ و دیگه روی ۶۰۰۰ مونده بود و انگار دیگه مدعی کنکور نبودم ولی خب دوباره برگشتم به بازی و ترازم رفته رفته بالاتر اومد و رسیدیم به کنکور و توی کنکورم خداروشکر خوب بود.

+شما از تراز ۶۱۰۰ کانون توی دوماه رتبه سنجشت شد رتبه ۴۶ منطقه یعنی یهویی از یه شرایط خیلی بد نسبت به قبل خودت به یه شرایط خیلی عالی و توپ رسیدی و واقعا جذاب بود. صحبتی داری خودتم در این مورد؟

خب من زمستون واقعا خیلی بهم سخت گذشت. بین تابستون و پاییز هم تقریبا یک ماه نخونده بودم. پاییزم مدرسه میرفتم و مدرسه اذیت می‌کرد و رسیدیم به زمستون و مدرسه نرفتم و بخاطر اینکه گذشتم رو جبران کنم مجبور میشدم که ۲ ۳ ساعت زودتر از خواب بیدار شم و از خوابم بزنم. قبلش معمولا ۷ صبح بیدار میشدم و تا شب درس میخوندم ولی توی اون تایم مجبور میشدم ۵ صبح بلند شم یا جلسه آفلاین تدریس شرع داشتم که میدیدم یا مباحثی که مربوط به قبل بود ک جا مونده بود رو جبران میکردم و خیلی سخت گذشت ولی خداروشکر که به روال سابقم برگشتم دوباره و بنظرم آدم باید بهای یه چیزی رو بپردازه تا بتونه اون نتیجه دلخواهش رو بگیره و وافعا اون عقب موندگی ۱ ماهم رو خوب تونستم جبران کنم و به کنکور اردیبهشت هم رسیدم.

+توی سال کنکورت چه اشتباهاتی داشتی؟ و چی مواردی بیشتراز همه بهت ضربه زد؟

خب همین اتفاق که گفتم یک ماهی رو بین تابستون و پاییز درس نخوندم و انگار داشتم لجبازی میکردم و میگفتم من دیگه درس نمیخونم درصورتی که اگه این یک ماه رو هم میخوندم خیلی بهتر بود و نیازی نبود اون فشار و استرس عقب موندگی هام رو توی زمستون به خودم وارد کنم. و یه مشکل دیگه هم اینکه من از تابستون خیلی غد و سرخود گفتم که میدونم چیکار کنم چجوری درس بخون و خودم باید بخونم، کلاس و ویدئو خوب نیست و چشم بسته رفتم جلو ولی چوبش رو هم خوردم و همون آذرماه دی ماه کلاس هارو ثبت نام کردم و مشورت هم گرفتم که چجوری باید درس بخونم و… و مشورت گرفتن اصلا چیز بدی نیست و بهتره که انجامش بدیم و مسیر کنکور کلا یه مسیر گنگی هست مخصوصا برای کسایی که تازه میرن دوازدهم و امسالم سال عجیب غریبی بود کلا و داستان زیاد پیش میومد و فشار و استرسش واقعا خیلی زیاد بود و اینکه بتونیم از اشتباهاتمون درس بگیریم خیلی خوبه ولی خب بهاش رو هم آدم میپردازه و اینکه بتونه از تجربه بقیه استفاده کنه طبیعتا خیلی بیشتر میتونه بهش کمک کنه.

+حسام جان شما از چه منابعی استفاده میکردی؟

خب بذارین کامل درس به درس بگم؛ برای فیزیک آیکیو میزدم با تک پایه های نردبام و خیلی سبز و بنظرم آیکیو منبع بهتری بود. برای آموزش هم کلاس خاصی نرفتم ولی هراز گاهی ویدئوهای کلاس آنلاین اقای یحیوی رو میدیدم و بنظرم دبیر خوبی بودن. برای ریاضی هم اوایل آیکیو میزدم که منبع خوبی نبود و بنظرم برای کنکور اون سطح ازمون آزمایشی کافی نبود و فراتر از اونها بود و بعدش سمت هرکول رفتم و ویدئوهای اقای آرین حیدری رو نگاه کردم که خیلی تاثیر داشت برای ریاضیم. برای زیست هم آیکیو خیلی منبع خوبیه و بعد فیلم های اقای عظیمی هم خیلی خوبه. برای شیمی هم کلا خیلی عجیب غریب بود همه چی از اول. اول سمت مبتکران رفتم خیلی زیاد بود حجمش بعد میگفتم نه همین ها خوبن همین هارو میخونم ولی خب بنظرم اصلا برای یه کنکوری خوب نبودن. برای پایه دهم یازدهمی شاید منبع خوبی باشه ولی برای یه کنکوری اصلا بدرد نمیخوره و واقعا خیلی زیاده و از دی ماه هم کلاس های نکته تست اقای فراهانی رو میرفتم که خیلی خوب بودن. کتاب تست هم بخوام معرفی کنم کتاب آیکیو خیلی خوبه.

+اگه بخوای یه توصیه کنی به بچها برای شروع کارشون چه توصیه ای میکنی؟

یکی اینکه از شروع کردن نترسن و حتما شروع کنن به درس خوندن و عقب نندازن و فکر نکنن کار خیلی سختی قراره بکنن و با هر منبعی دارن فعلا شروع کنن به درس خوندن و حالا تا خودشون راه بیفتن می‌فهمن چیکار کنن. و مورد دیگه اینکه همیشه بخونن و استمرار داشته باشن و وسط راه هم کم نیارن. و خود من هم اون یک ماهی که نخوندم خیلی بهم ضربه زد و مجبور شدم یه فشار خیلی بیشتر رو تحمل کنم تا بتونم جبرانش کنم و باز برای من پاییز بود که یک ماه نخوندم و حالا بعضیا بهمن ماه شل میکنن و دیگه نمیخونن که دیگه اونو نمیشه جبران کرد واقعا و کلا دانش آموزها توی بازه های مختلف شل میکنن مثل دی ماه بهمن ماه قبل از عید اردیبهشت بعداز امتحان نهایی ها و دقیقا زمان هایی هست که دانش اموز فکر میکنه شکست خورده و دیگه فرصت جبران کردن نداره و وقتی میبینه اینجوریه و نمیتونه خودش رو جمع وجور کنه دیگه میره کنار و نمیخونه و از دور رقابت حذف میشه و وقتی فشار از روش برداشته میشه دوباره میشینه فکر میکنه و تصمیم میگیره بخونه ولی دیگه بخش زیادی از مهمترین تایماش رو از دست داده.

+یه ویژگی خیلی خوبت این بود که خیلی خوب تونستی خودت رو مدیریت کنی هم خودت رو و هم بیماریت رو و کلا یه مدیریت خیلی خوب روی همه کارهات داشتی و یه نتیجه خیلی خوب هم ب طبعش گرفتی. خودت صحبتی داری دراین مورد؟

بله خب این مدیریت کردنه توی شرایط سخت که بهرحال فشار و استرس هم هست قطعا خیلی میتونه کمک کننده باشه توی عملکردمون. و یه مورد دیگه هم اینکه بچها نباید خودشون رو با بقیه مقایسه کنن و از بقیه غول بسازن چون این قضیه باز فشار و استرس زیادی بهشون وارد میکنه. خود من از کسایی جلو زدم که فکرشو نمیکردم بتونم بهتراز اونها باشم ولی تونستم. و بچها یه دید اشتباهی که راجب کنکور دارن اینه که فکر میکنن ربط به استعداد داره ولی بنظرمن بیشتر به استمرارتون مربوط میشه چون کنکور توی چندساعت برگزار میشه و توی چندساعت ماحصل چندسال رو میخوان ازتون بگیرن. اگه تیپ سوالات و نمونه سوالات رو ازقبل ندیده باشن نمیتونن درصد بالا بگیرن و کسی برندس که بتونه تیپ سوالات رو قشنگ کار کرده باشه و بدونه چجوری از نکاتی که کار کرده استفاده کنه وهمین هاست که باعث میشه بهتر نتیجه بگیرن وگرنه استعداد به تنهایی توی کنکور نقش آنچنان زیادی نداره و کنکور پر هست از دانش اموزهای خوبی با ساعت های مطالعه بالا که از دور رقابت خارج شدن حالا بهردلیلی که نتونستن خودشون رو مدیریت کنن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *