مصاحبه

مصاحبه با آتنا نصرتی رتبه 301 منطقه 3

مصاحبه با آتنا نصرتی
سلام به همه گاماسی های عزیز! امیدوارم حال همگیتون عالی باشه. امروز اومدیم با یه مصاحبه با آتنا نصرتی عزیز که امسال ورود داشته به دانشگاه به رشته خیلی خفن دندونپزشکی، آتنا جزو کسایی بوده که خیلی سال اول استرس نشدن بهش غلبه کرده و استرس زیادی داشته، از طرفی سال دوم تونسته خیلی موفق بشه و توی ترمیم یه عملکرد بینظیر داشته باشه، یعنی تراز معدل بینظیر و معدلش اگه اشتباه نکنم ۱۹/۵۸ که واقعاً بدست آوردنش کار هر کسی نیست. بریم بشنویم از خود آتنا ببینیم چیکار کرده و این همه موفقیت چطور بدست اومده.

+ آتنا جان اول یه معرفی ازت بشنویم.

_ آتنا نصرتی هستم رتبه ۳۰۱ منطقه۳ ورودی ۴۰۲ رشته دندونپزشکی.

+خب حالا بریم سراغ اون گلی که توی نهایی ها کاشتی و من حسابی تعریفشو کردم. بهمون بگو معدل خفن نهایی و اون همه نمره خوب و تراز خوب چطور بدست اومد؟

_ بله با تلاش خیلی زیاد و استرس نداشتن و آزمون های خیلی زیاد حل کردن.

+ از کجا آزمون حل می‌کردی؟

_خب من ازمون های خیلی زیادی حل میکردم. آزمون های تشریحی که موسسات برگزار میکردن، قلمچی ماز گزینه۲ گاج همه چی رو حل میکردم‌، یعنی هرچی دستم میومد رو حل میکردم برای نمونه سوال البته با کنترل استرس سال اول.

+ مگه چطور بود احوالاتت سال اول؟

_ خب قبل از امتحان نهایی ها عمومیا رو نخونده بودم، یعنی اکثرش واسه شب امتحان بود که خب یه استرس خیلی زیادی داشتم که نمیرسم تموم کنم و… و واقعا هم نتونستم تموم کنم، اما برای سال دومم در طول سال کامل عمومی ها رو خونده بودم و شب امتحان فقط یه مروری میکردم و آزمون های بیشتری میزدم بخاطر همین وقتی آدم همه تلاشش رو بکنه دیگه استرسی هم براش نمیمونه.
+ توصیه خیلی خوبی که کردی شروع به موقع عمومی ها بود یعنی اینکه عمومی ها رو برای شب امتحان نذاشتی و شروع کردی از اول سال آهسته و پیوسته به خوندن عمومی ها، یعنی اگر حتی بچه ها شروع نکردن هنوز، که امیدوارم واقعا اینطور نباشه چون ما باید حداقل یک ساعت یک ساعت و نیم در روز عمومی ها رو داشته باشیم و اگر بچه ها شروع نکردن دیگه واقعا جدی باید شروع بکنن چون واقعا دیگه عقب میفتن و بقول معروف همون خوندن شب امتحانی میشه. و اگر از الان شروع کنن میرسن حتی چند دور عمومی ها رو بخونن و به بهترین شکل ممکن اون رو ببندن و از همه اون آزمون های که شما گفتی استفاده کردی هم مثلا ماز و گاج و گزینه دو و قلمچی و تمام آزمون های تشریحی این چنینی استفاده بکنن و ازمون هاشون رو به بهترین نحو بدن. حتی به نظرم بچه هایی که مدرسه میرن میتونن از همون امتحانات مدرسشون هم یک پلی بسازن و ازش استفاده کنن به عنوان نمونه سوال. و اگر امتحاناتشون رو خوب بدن هم یه اعتماد به نفسی میگیرن هم اینکه خب با یه سری نمونه سوال آشنا میشن و یک سنجشی براشون انجام میشه.

+ خب یکی از عادت های مخربت که شاید هم یک تجربه ناموفق توی سال اولت بوده، این بود که خیلی وابسته به گوشی بودی و خیلی زیاد درگیر گوشی بودی و کنترل کردن گوشی برات خیلی سخت بود. چطور گوشی رو کنار گذاشتی و کنترلش کردی؟ اصلاً چطور باهاش کنار اومدی؟ و اینکه کلاً کنسل کردی گوشی رو یا اینکه کنترلش کردی؟ چیکار کردی؟!

_خب من سال اولم چون از همون دهم تا تقریبا اوایل یازدهم کلاس های مدرسه بصورت آنلاین بود دیگه با گوشی کار میکردم و به هر بهانه ای گوشی دستم میگرفتم حالا مثلا به بهانه رفع اشکال اون وسطا میرفتم جاهای دیگه گوشی هم میچرخیدم که کلاً تو حاشیه بودم و خیلی هم وقتم گرفته شد و خب این روند تا سال دوازدهم هم بخاطر اینکه کلاس آنلاین گرفته بودم ادامه داشت و درنهایت رتبه کنکورم هم یه رتبه افتضاح که در حد من نبود شد و همین یه تلنگر شد برای اینکه سال دومم با اراده خودم، گوشی رو کامل کنار گذاشتم، حالا کامل کامل نبود ولی موقع درس کلا استفاده نمی‌کردم چون میدونستم اتفاق پارسال دوباره تکرار میشه اگه بخوام همون مسیر رو ادامه بدم.

+ پیشنهادت به بچه هایی که گوشیو زیاد استفاده میکن چیه؟ بنظرت چطور میشه کنترلش کرد؟

_ خیلی وقتا با یه اراده کافی میشه کنترلش کرد. کسایی هم که خودشون این اراده رو ندارن میتونن گوشی هاشون رو بدن خانوادشون یا از یه سری برنامه ها استفاده کنن و این رو هم بدونین که ادمی که هدف داره بخاطر هدفش میتونه با اراده خودش گوشی رو کنار بذاره.
+ واقعا با اراده میشه همه چیز رو درست کرد. یعنی با همون اراده تو هم خیلی خوب تونستی عمومیات رو جمع کنی هم خیلی خوب تونستی استرست رو کنترل کنی و هم خیلی خوب تونستی گوشیت رو مدیریت بکنی و واقعاً شایسته یک آفرین و یه باریکلا و یه احسنت درجه یک هستی .

+ به عنوان مبحث آخر راجع به این صحبت کنیم که تو یه استرس خیلی خیلی زیاد و کنترل نشده داشتی با اون چطور دست و پنجه نرم کردی؟ چطور کنار اومدی؟

_ خب یکی از دلایل استرس سال اولم مقایسه کردن خودم با بقیه بود که کافی بود یکی از دوستام یه دونه از من بهتر بشه من هفته ها بخاطر این موضوع ناراحت میشدم که آره اون بهتر از منه و… یکی از دلایل دیگش هم این بود که روند خوبی داخل درس خوندنم نداشتم و باعث میشد همیشه عقب باشم این باعث استرسم میشد و داخل سال دوم هم گفتم که من همه تلاشم را کردم و واقعا جایی برای استرس نبود دیگه ۱۰۰ خودم رو گذاشته بودم و حالا بگم هیچ استرسی نداشتم که نمیشه گفت ولی خب استرسم خیلی کمتر شده بود و توی یک سیکل مثبت قرار گرفته بودم و کاملاً دست خود آدمه. حالا سیکل مثبت چطور بوجود میاد؟! اینکه شما یه هدف گذاری کوچیک داشته باشی و برای اون هدف تلاش کنی و درنهایت بهش برسی، در نتیجه یه انرژی ازش میگیری که دوباره میتونی یک هدف دیگه بذاری با اون انرژی که بدست آوردی دوباره تلاش بکنی دوباره به هدفت برسی و دوباره انرژی بگیری و خودت رو هی در این سیکل قرار بدی و این کاملا دست خودته و وقتی که این کار رو انجام میدی خب طبیعیه که اون استرست کاهش پیدا میکنه چرا ؟! چون تو مدام داری به اهدافی که براشون برنامه ریزی کردی فکر میکنی و تلاش میکنی براش، هر چند اهداف کوچکی باشن اصلا قرار نیست هدف های بزرگ انتخاب کنی، سنگ بزرگ نشونه نزدنه، تو قرار نیست هدف های بزرگ انتخاب کنی که رسیدن بهشون اونقدر سخت باشه، اونقدر طاقت فرسا باشه و اونقدر نشدنی باشه که اصلا بخوای بیخیالش بشی، نه! هدف های کوچیک انتخاب های کوچک انتخاب های درست ولی واقعا اینجوری باشه که بهشون فکر بکنی اینجوری باشه که در حد توانت باشه و بهشون برسی و خودت رو توی سیکل مثبت قرار بدی، اینجوری طبیعتاً کلی اتفاق خوب برات میفته و کلی انرژی مثبت از جانب اونها دریافت خواهی کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *